پس از جنگ جهانی دوم، جنبشی سینمایی در ایتالیا شکل گرفت به نام نئورالیسم. نامهایی که امروزه ما از آنها به عنوان اسطورههای سینما یاد میکنیم، از سردمداران این جنبش بودند. کسانی چون روبروتو روسلینی، ویتوریو دسیکا، لوکینو ویسکونتی، فدریکو فلینی و بسیاری فیلمسازان مولف دیگر. نئورالیسم، نقطه عطفی در سینما تلقی میشود؛ نقطه عطفی که شاید دیگر تکرار نشود.
سبکها نمیمیرند. سبکها گاهی در سبکهای بعد از خود زنده میشوند. بهطوریکه حتی به پایان رسیدن یک سبک، لزوما به معنای نابود شدن آن نیست. نئورالیسم هم که با فیلم «اومبرتو دی» اثر ویتوریو دسیکا رو به خاموشی گرایید، تاثیر شگرفی بر دیگر سینماگران گذاشت.
سینمای ایران نیز بسیار تحت تاثیر این سبک بود. به عنوان یک نمونه برجسته برخی از مولفههای سبکی و روایی این مکتب، در آثار اصغر فرهادی مشهود است. استفاده از مضامین اجتماعی، استفاده از نور طبیعی، دوربین روی دست، نزدیک شدن به سینمای مستند، تاکید بر واقعگرایی و بسیاری مولفه دیگر.
خود فرهادی جایی گفته است از فیلم «دزد دوچرخه» ساخته ویتوریو دسیکا بسیار تاثیر پذیرفته و او را یکی از کارگردانان محبوب خود میداند. این علاقه او به سینمای نئورالیسم و دسیکا، به وضوح در آثارش نمود پیدا کرده است. وی صحنههای خود را آنطور طراحی میکند که زندگی در آن جریان داشته باشد و مخاطب فراموش میکند که در حال تماشای فیلم است. مهندس فیلمنامه ایران، سینما را به زندگی نزدیک میکند. هدفی که نئورالیستها نیز در پی آن بودند.
فرهادی را میتوانیم از معرفان سینمای ایران در جهان بدانیم. فیلمهای او در سایتها و نشریات معتبر، در کنار دیگر شاهکارهای جهان تحسین میشوند. اخیرا سایت مطرح استکر (Stacker) ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینمای جهان را ردهبندی کرد. فیلم «جدایی» فرهادی در جایگاه هفدهم این فهرست قرار گرفت و در کمال شگفتی، رتبهای بالاتر از فیلمهایی همچون «داستان عامهپسند» کوئنتین تارانتینو و «راننده تاکسی» مارتین اسکورسیزی به دست آورد.
بعد از درخشش اصغر فرهادی در جشنوارههای درجه الف و فتح قلّههای بلندی چون اسکار و گلدن گلوب، اکنون آخرین فیلمش، افتخار جدیدی آفریده است. آمازون، مسئولیت پخش فیلم اخیر او را در آمریکا برعهده گرفت. این خبری بود که به وضوح وسعت یافتن دامنه سینمای فرهادی را در جهان نوید میداد.
نکته جالب توجه در فیلم «قهرمان» فرهادی، همکاری او با تیم بازیگران تازهای است. پیشتر در تیتراژ فیلمهایش نامهایی چون ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، پیمان معادی و لیلا حاتمی به چشم میخورد، اما این بار فرهادی ما را با نامهای سرشناس دیگری نظیر امیر جدیدی و محسن تنابنده مواجه کرد.
بدین ترتیب آنچه از سینمای فرهادی میتوان آموخت، تاثیر پذیرفتن در عین خود بودن است. عاملی که سینمای ایران این روزها به آن نیاز مبرم دارد. رفع این نیاز مطمئنا فرهادیهای زیادی به بار میآورد تا عیار سینمای ایران را به رخ جهانیان بکشند.
پارسا حسینی – به بهانه پخش فیلم قهرمان توسط آمازون